آقا کیانآقا کیان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
نیکا خانومینیکا خانومی، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره
پیوند مامان و باباپیوند مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 21 روز سن داره

خاطرات شیرین کیان ونیکا

نفهمیدیم دردره یا دردردردردر....!؟

بابایی میگه کیان بریم دردر . من هم دستهامو باز میکنم  میگم دردردردردردر.... . بابایی میگه کیان دردردردردردر... نه  فقط بگو دردر. من هم سر تکون میدم میگم دردردردردردردردردردردردردر...   دو هفته پیش با مامانو بابا رفتیم دردردردردر جاده فارسیان . اونجا پر از باغهای میوه و سبزیجاته. هر جمعه فروشنده ها محصولات باغهارو میارن کنار جاده برای فروش و مردم هم میان تا از اونجا میوه و سبزیجات تازه بخرند. خیلی جای باحالیه.ما هم کلی از اونجا میوه و سبزیجات خریدیم:   بعدشم خواستیم بریم خونه که دیدیم هنوز وقت هست. این شد که تصمیم گرفتیم بریم باغ دوست بابایی یعنی آقای خلیلی. باغ آقای خلیلی  خیلی جای با...
29 تير 1394
1234 17 13 ادامه مطلب

اولین کلمه آب

م اه رمضان چند هفته ای هست که شروع شده و با بر هم خوردن نظم کارها وقت سر زدن به نی نی وبلاگ پیدا  نمی شد. بعد از سلام عرض کنم خدمتتون که تازگیها تو گفتن یک کلمه خیلی مهارت پیدا کردم اونهم کلمه مقدس (آب) می باشد. آب همچنین مظهر حیات هم هست. هر وقت هر کجا چشمم به شیر آب می افته اینقدر میگه آبَ آبَ تا منو ببرن پیش شیر آب و کلی آب بازی کنم وهمه جارو خیس کنم . خوب بریم سروقت عکسها.  اول بریم سراغ شکم که از همه چیز واجب تره. هروقت نون سنگگ می خورم مامان و بابا دائم نگران هستند که مبادا نون سنگک توی گلوم گیر بکنه . من هم که متوجه حساس بودن اونها شدم دائم موقع خوردن، شکلک در میارم که مثلا نون تو گلوم گیر کرده و اونها رو میترسون...
15 تير 1394
3076 11 19 ادامه مطلب
1